هرگز به خوب راضی نشوید!

استریم‌لاینینگ یا منحنی‌سازی، 1930-1960

علم و زیبا‌یی‌شناسی یا تبلیغات و تجارت؟

تاریخنگاران و ناقدانِ هنر در توصیفِ عباراتِ استریم‌لاینینگ[1] و استایلینگ[2]، تحتِ عناوینِ سبک، جنبش[3] یا مکتب[4] هنری احتیاط کرده‌اند. برخی منابعِ مُعتبرِ مکتوب از این دو عبارت به‌عنوانِ اصطلاحاتی در هنرهای کاربردی، بویژه طراحی‌صنعتی یاد می‌کنند و جایگزینِ فارسیِ منحنی‌سازی را برابر استریم‌لاینینگ و ظاهر‌آرایی را معادلِ واژه‌ی استایلینگ قرار داده‌اند.
به این تعبیر، استریم‌لاینینگ در طراحیِ‌صنعتی کوششی‌ست که از جانبِ تولیدکنندگان و طراحان صورت گرفت تا از طریقِ افزودنِ عناصرِ بصری، (عمدتاً خطوطِ شکل‌سازِ منحنی، مواج و پویا، بعلاوه‌ی رنگهایِ فریبنده و جذاب) جلوه‌ی ظاهریِ شیء تولیدی را زیباتر، چشم‌نوازتر و کارآمدتر نماید.
توصیفِ ظاهریِ موفقترین محصولاتی که ذیلِ این اصطلاح دسته‌بندی می‌شوند در عباراتِ مشابهی خلاصه می‌گردند. به‌کارگیریِ منحنی‌ها و اَشکالِ دوکی و کپسول‌مانند، به حداقل رساندنِ زوایایِ تیز و گوشه‌ها و ایجادِ جریان و روابطِ سیالی میانِ خطوطِ طرح و پیش‌بینیِ ساختارِ واحدی که القا‌کننده‌ی احساسِ پویایی، سرعت و حرکتی رو به رشد باشد.
گروهی ظاهر‌آرایی و استایلینگ را تلاشی هدفمند در جهتِ پنهان‌نمودنِ رابطه‌ی واقعی بین فرم و کارکرد می‌انگارند. یعنی افزودنِ ظواهری به محصول (در روند طراحی) برای برجسته‌کردن و موجه جلوه‌دادنِ  رابطه‌ی فرم و عملکردِ آن. به‌طورِ مثال، خودرویی که ظاهرش نمایشی از سرعت و قدرت است در‌حالی‌که دو بخشِ پنهانِ آن مثلِ شاسی و موتور، متضمنِ قدرت و سرعت آن نباشند.
گروهی از هنرمندان و ناقدان، استریم لاینینگ و استایلینگ را رویکردی سطحی و صرفاً تمهیدی برای برانگیختنِ تقاضایِ مصرف‌کننده و ضرورتی تجاری می‌انگارند، اینان برای اثباتِ ادعایِ خود دلایلِ قابلِ تأملی ارائه می‌کنند و این در حالی‌ست که شواهد و مستنداتِ دیگری نیز موجود است که به استنادِ آنها نمی‌توان تمامِ آفرینشهایِ صنعتی و هنریِ استریم‌لاینینگ و استایلینگ را فاقدِ ارزش و اعتبار دانست.
پیش از پرداختن به ریشه‌هایِ تاریخیِ منتج به این دو گرایش در طراحیِ صنعتی، اشاره به نکته‌ای را ضروری می‌دانیم. اگر سبک را ویژگی یا ویژگی‌هایِ ساختاریِ یک اثر، مکتب یا دوره‌ی مشخصی تلقی کنیم یا اگر منظورمان از سبک، شیوه و روشِ معینی برای انجامِ کار یا ساختنِ چیزی باشد، استریم‌لاینینگ و استایلینگ را می‌توان ذیلِ توصیفِ یک سبکِ هنری، (در خدمتِ صنعت) دسته‌بندی نمود. به همین قیاس اگر منظورمان از جنبش، (در تاریخ و نقد هنر) تلاشی هدفمند و سازمان‌یافته برای رسیدن به یک نتیجه‌ی هنری، صنعتی یا تجاری باشد، استریم‌لاینینگ و استایلینگ می‌توانند در قالبِ جنبشی هنری تعریف و تحدید شوند، زیرا این راهکارهای هنری و صنعتی، خواهانِ ایجادِ تغییراتی در نگاه و طرز تلقیِ آدمی نسبت به آثارِ تکنولوژی در زندگی و پیامدهای مُدرنیسم بر طراحیِ‌صنعتی و مآلاً جامعه‌ی انسانی بوده‌اند.
در دهه‌ی 20 میلادی آمریکا درصدرِ کشورهایِ صنعتی جهان قرار‌گرفت، زیرا در قیاس با کشورهای اروپایی از جنگِ جهانی زیان و خسارتِ کمتری دیده بود، تا‌جایی‌که در اواسطِ دهه‌ی 30 میلادی اکثرِ خانواده‌هایِ طبقه‌ی متوسطِ آمریکایی در منازل خود از وسایلِ برقی مانند اتو، رادیو، یخچال، ماشین لباسشویی یا ُتستر استفاده می‌کردند. از‌آن‌جا که مقوله‌ی فروشِ محصولاتِ صنعتی و ایجادِ بازار برای آنها، (در فرایندِ طراحی) به ضرورتی تبدیل‌شده بود، تولید‌کنندگان و کارخانه‌داران برای طراحیِ محصولاتِ خود به مهندسان، صنعتگران و طراحانِ مبلمان مراجعه نمودند. طبیعی‌ست که نتایجِ کار ایشان به‌دلیلِ ملاحظاتِ زیبایی‌شناسی و شناختِ نسبیِ ذائقه و پسندِ زمانه، ظاهری زیبا و فریبنده یافت.
از مشخصاتِ کالاهایِ صنعتیِ این‌دوره، استفاده از موادِ مصنوعی و ارزان مانند پلاستیک، باکلیت[5]، کامپوزیت[6]، تخته‌هایِ چندلایی و روکشِ چوب است که امکانِ تولیدِ انبوهِ محصول با ملاحضاتِ اقتصادی را فراهم می‌نمود.
در آمریکا با افزایشِ میزانِ تولید و رقابت در حوزه‌ی تجارت، صنعتِ تبلیغات تا مرزِ دانشی تخصصی توسعه یافت، شرکتها و بنگاه‌هایِ بازاریابی و تبلیغاتی گشایش یافتند و بهره‌مندی از دانش، خلاقیت و تجاربِ طراحانِ حرفه‌ای به ضرورتی محتوم تبدیل شد.
بحرانِ اقتصادیِ اواخر دهه‌ی 20 در آمریکا که در پیِ سقوطِ بازارِ بورسِ وال‌استریت شتاب گرفت، تولید‌کنندگان را به‌ یافتنِ روشهایی برای تضمینِ فروشِ محصولاتِ ترغیب نمود. جدی‌ترین تصمیمِ دولتمردانِ آمریکا نیز افزایشِ میزانِ تولید و تشویقِ جامعه به مصرفِ بیشتر بود، تا‌جایی‌که هر تلاشی در‌جهتِ تحققِ این خواسته به فرضی ملی تبدیل شد.
به‌این‌ترتیب راهکارِ تولید‌کنندگان برای ایجادِ رغبت در جامعه به خرید و مصرفِ بیشتر و افزایشِ جاذبه‌های بَصَریِ محصولات، استایلینگ یا ظاهر‌آرایی و شماری از آثار طراحانِ این ایام تحتِ عنوانِ سبکِ استریم‌لاینینگ صورت‌بندی گردید.
انتقاد از این رویه در طراحیِ صنعتی، به دلیلِ تشویقِ جامعه به مصرف‌گراییِ افراطی و نادیده انگاشتنِ نتایجِ آموزه‌هایِ دموکراتیکِ کارکردگرایی، به‌طورِ جدّی در محافلِ هنری، فرهنگی و اجتماعی مطرح گردید.
در این میان ناقدان و خُرده‌گیران از سطحی‌نگریِ هنرمندان و طراحانِ صنعتی ابرازِ نگرانی می‌کردند و نسبت به دور‌شدنِ ایشان از ملاحظاتِ اجتماعی یا اخلاقی در آفرینشهای هنری و صنعتی هشدار می‌دادند.
دقت در شماری از آثارِ برگزیده‌ی استریم‌لاینینگ و استایلینگ، گواهی می‌دهد که نتایجِ کار مهندسان و طراحان، حاصلِ تجمیعِ شناخت و دانش در علم و همگامیِ آن با مهارت و بینشِ هنری‌ست. گستره‌ی محصولاتِ طراحیِ‌صنعتی در این دوره به‌اندازه‌ای متنوع و مُتِکثر است که آدمی را از هر‌گونه داوریِ ذوقی و احساسی پیرامونِ آنها برحَذَر می‌دارد. از طراحیِ جعبه‌ی سیگار و مداد تراشِ رومیزی تا طراحیِ وسایلِ نقلیه‌ی سبک و سنگین مانند موتور‌سیکلت و قطار و حتی طراحیِ فضایِ داخلیِ آزمایشگاهِ سازمانِ فضانوردیِ ناسا، در وسعتِ تجاربِ طراحانِ این سبک و جریانِ هنری قرار می‌گیرند. ضمنِ آن‌که رجوع به گروهی از شاخصترین آثارِ طراحانِ صنعتیِ این دوره نشان می‌دهد که ساختِ آنها جز در بستری از زمینه‌های علمیِ مُتِکثر، (مانندِ دانشِ اِرگونومی[7]، آیرودینامیک[8]، هیدرولیک و هیدرودینامیک[9]) و مهارتهای عالیِ هنری و صنعتگری امکان‌پذیر نبوده است.

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. ^ Streamlining
  2. ^ styling
  3. ^ movement:  جنبش، تلاشی هدفمند و سازمان یافته برای دستیابی به یک نتیجه‌‌ی هنری، فرهنگی یا اجتماعی‌ست. غالبِ جنبشها خواهان تغییرات بنیادی در طرز تلقی مخاطبان یا جامعه‌ی خود بوده‌اند و به این دلیل گاهی مشمول ویژگیهای قاطعیت و عدم مدارا شده‌اند.
  4. ^ school: مکتب  واژه‌ای قدیمی‌ست که در زبان فارسی معاصر، مدرسه را جای آن به‌کار می‌برند. در ادبیاتِ تاریخ و نقد هنر، منظور از مکتب، آیین یا آموزه‌ی ویژه یا سبک هنری یا ادبی خاصی‌ست که دارای ویژگیهای بازشناختی باشد، مانند مکتب باوهاوس یا مکتب نیویورک.
  5. ^ Bakelite
  6. ^ کامپوزیت: composite هر ماده‌ی پیچیده‌ای مانند فایبر گلاس که از دو یا چند ماده‌ی مجزا و مکمل یکدیگر به‌ویژه فلز، سرامیک، شیشه و پلیمر تشکیل می‌شود و ساختمان یا ویژگی‌هایی دارد که هیچ‌یک از مواد تشکیل دهنده‌ی آن را ندارد.
  7. ^ Human factors and ergonomics: دانشی که بهره‌گیری از فرایند‌های زیستی را برای طراحی و ساختِ وسیله‌ها و ابزارهایِ کارآمد‌تر مطالعه می‌کند.
  8. ^ Aerodynamics: شاخه‌ای از دانشِ مکانیکِ سیالات که از حرکتِ هوا و گازها، نیروهایِ ناشی از این حرکت و نیروهای وارد بر اجسامِ متحرک در گازها بحث می‌کند.
  9. ^ Hydrodynamics: شاخه‌ای از دانشِ هیدرولیک که قوانینِ حرکت و سیال‌ها در آن بررسی می‌شود.
استفاده از محتوای جُستارها، با ذکر دقیق مأخذ و منبع آنها بلا‌مانع است.

با خبرنامه‌ی پرووال در جریان باشید!